رسانه و تبليغ (Media and Advertising)
روان‌شناسی رسانه و تبلیغ، نگرش‌ها و متقاعدسازی، فرهنگ و هویت

با تکیه به تعاریف اندیشمندان در این زمینه، آنچه در جریان ارتباط کارسازی میشود، معنی است؛ معانی ارزشمندي كه جا مي افتند و در اثر جفظ و استمرار، فرهنگی میشوند! اين است كه فرهنگ از خلال ارتباط شكل گرفته و به افراد هويت مي دهد؛ یعنی به نوبه خود مایهی تشخص و هویت افراد جامعه میَگردد. چه، افراد با مفاهيم ارزشمند همانندسازي مي‌كنند و از اين راه، هويت و تعريفي از خويشتن را بنا مي‌كنند. هویت و تشخص جمعی، همان فرهنگ (شخصیت) جامعه میشود؛ فرهنگ (و تشخصي) كه از با صفات، باروها، سنن و آداب (رفتارها از ديگر فرهنگ‌ها متمايز مي‌شود. معانی، ارزش، و هویت، همه مقولاتی هستند که وجه مشترک ارتباط، فرهنگ، و البته شخصیت افراد جامعه است.

از قلمرو ارتباطات میان فردی که بگذریم، در در حوزه ارتباطات بینالملل، آنچه مبادله یا منتقل میشود، فرهنگ است؛ مجموعه یا به زبان امروزي، بستهای از هنجارها، ارزشها، سنتها، باورها، قوانین، آداب و رسومی که در طول تاریخ در هر جامعهای شکل گرفته و بهعنوان میراث فرهنگی، از نسلی به نسل بعدی منتقل شده است (برگرفته از تعریف تایلر در اواخر قرن نوزده میلادی). به این معنی، اصطلاح فرهنگ، به گونه سنتی با پوسته و قالب اندیشه و زندگی رابطه دارد و شرط اجتماعی شدن، به معنی فرهنگی شدن، شامل پذیرش و جذب این هنجارها، ارزشها، و ... است كه در طول زندگي اجتماعي تحقق مي پذيرد.

اما، پيوند فرهنگ با انسان شناسی و حتا هستی شناسی را در مطالعات كنوني مي توان رد گيري كرد، به گونه اي كه به شكل گستردهتری پهنه زیست بشر، از رفتارهای ساده روزانه تا باورها و نگرشهای عمیق وی را در بر میگیرد. آن‌چه امروز مورد توجه انديشمندان است، كشف قابليت دستكاري آن به نفع سلطه گروه يا طبقه خاصي از جامعه است! دستكاري پنهاني كه از راه فرايند غرقه‌سازي‌اي  به نام هژموني تحقق مي پذيرد. آناني كه منابع فرهنگي بيشتري در اختيار دارند (چه منابع ارزشي يا منابع رسانه‌اي)، در فرايند هژموني، ديگر طبقات جامعه را زير سلطه خود قرار مي‌دهند! از اين رو، اصطلاح فرهنگ در مفهوم مدرن خود، رنگ و معناي سياسي به خود گرفته است؛ تا آنجا كه جهان امروز را دنيايي سياست زده كرده است و نتيجه آن، درك هستي از صافي شبكه‌اي از ارزش‌هايي شده است كه ممكن است دست سازبشر باشد (نه آسماني)؛ هرچند، مقدس نمايانده مي شود. از اين رو، برخي تقدس زدايي را وظيفه و هدف افشاگري فرايند نفوذ سلطه كرده‌اند. این بسته معنوی-ارزشی-هویتی (فرهنگ) شامل ایدئولوژی و مجموعهای از عناصر مفهومي است که بیانگر شناخت بشر و طرز تلقي آدمي از جهان هستی و مشروعيت هر عمل اجتماعي است؛ معرف کیفیت رابطه انسان با زندگی دنیوی اوست؛ معانی و مفاهیمی که در جریان فرهنگی شدن، از راه همانندسازی با ارزشهای مسلط کسب شده و در کل، معرف هویت فردی و اجتماعی انسان میشود.

در رویکرد مدرن به مطالعات فرهنگی، که از مکتب فرانکفورت آغاز و در مطالعات فرهنگي بیرمنگهام، و نیز در رويكردهاي مولفاني همچو ژوزف ناي، شيلر، و كلنر به خوبي ديده مي شود، مفهوم فرهنگ با نگاه سياسي و به دور از تاأكيد بر ميراث بشري، جنبه هاي انسان شناختي، و زيبايي شناسانه‌ي آن مورد توجه است. بخش زشت ماجرا آنجا است که با سر و كار پيدا كردن با معاني، ارزشها، و هویت سامانيافته‌، فرهنگ، به عنوان پهنه نفوذ و سلطه سياسي، همچنان قابليت ایجاد فهم و بینش گرايش يافته اي به ارزشها و هويت هاي خاص (به وي‍‍ژه جهان غرب) داشته است. 

 

مدل مطاالعات روابط بینآلملل و ارتباطات میانفرهنگي با دو نگاه مثبت و منفی 

با نگاه یونسکو، ارتباطات بین الملل می تواند به امنیت، صلح و دوستی میان ملل کمک کند! از این رو ارتباطات فرهنگی با نیت خیر، در دستور کار بیشتر کشورهای جهان قرار دارد.

تحول در قلمرو فناوری و گسترش رسانه های جمعی و شخصی، و ورود روز افزون آنها به زندگی روزانه، نقش آنها را در انتقال فرهنگی بیشتر، و ارتباطات فرهنگی را دستمایه قدرت در روابط بین الملل ساخته است. امروز بیش از هر زمان دیگر نشان داده می شود که چگونه ارتباطات و فرهنگ در پهنه سیاست، اقتصاد ورود کرده و روابط میان دولت‌ها و ملت‌ها را دستخوش دگرگونه ساخته است. در جریان این توجه، در حالی که نگاه انسان دوستانه با هدف گسترش صلح و امنیت جهانی بر این فرایند حاکم بوده است، نگاه ابزاری به فرهنگ با هدف توسعه سلطه نیز بر آن حاکمیت یافت. پس تعجبی نیست که سلطه‌گران از راههای فرهنگی خواسته باشند، بدون اجازه و کسب رضایت، بر مردمی دیگر از ملل و فرهنگهای دیگر مسلط شوند و ارزشهای خود را مشروع جلوه دهند.

آنگاه که وارد مباحث سیاست بین‌الملل می‌شویم، موضوع قدرت، هسته مفهومی روابط میان ملل را شکل می‌دهد. روابط قدرت در دو شکل سخت و نرم، مولد بحث در روابط بین الملل و ارتباطات میان فرهنگی است. رسانهها، در همه اشکال خود، با نظر به ظرفیت ارتباطی خود، از جمله ابزارهای فرهنگی هستند که بخشی از فعالیتهای ارتباطات فرهنگی (میانفرهنگی) را در چنگ خود دارند. در یک جمعبندی، وظیفه دیپلماسی فرهنگی اقناع، و به زبان محترمانه، متقاعدکردن مردم دیگر ملل نسبت به مقاصد و نیتهای انساندوستانه است؛ هرچند، در سطح عمل، به راحتی میتوان نسبت به نیت خیر سلطهگران این قلمرو شک کرد. وقتی دیپلماسی فرهنگی به اوج افراطی خود نزدیک شود، به امپریالیسم فرهنگی بدل میشود؛ ادامه استعمار سنتی و بهرکشی با ابزار فرهنگی؛ نفوذ بیاجازه! این است که اصطلاح متقاعدسازی، به عنوان ابزار نفوذ، جای خود را به اصطلاح اقناع میدهد. اینک، زور جای خود را به متقاعدسازی (و در حوزه مباحث بین‌الملل، اقناع) داده است. آن که قدرت اقناعی بیشتری در اختیار دارد (ارتباطات- رسانه)، نفوذ فرهنگی بیشتری دارد؛ توان شكل دادن و تغییر باورها، نگرش‌ها، و رفتار دیگران؛ دگرگون كردن معانی، ارزش‌ها و هویت فرهنگی ملل دیگر!

استفاده از فرهنگ در راه حفظ قدرت و نظام جهانی سلطه، تمامن منفی ارزیابی می شود؛ در حالی که نگاه مصلحان به استفاده از فرهنگ، به منظور ایجاد دوستی و همگرایی برای حفظ صلح و امنیت جهانی است.

بنابراین، از یکسو، با دو نگاه "گسترش نوع دوستی" و یا "گسترش سلطه"، می توان مباحث "فرهنگ" را در پیوند با مبحث "روابط بینالملل" مورد توجه قرار داد؛ و در همین حال، دو هدف تحکیم "رابطه بین‌الملل" و گسترش "فرهنگ"، هر یک می‌توانند به مباحث ارتباطات با دو گرایش فرهنگ و روابط بین‌الملل وزن دهند. نگاهی به تاریخچه مفهوم فرهنگ و روابط بین الملل، به ما می‌آموزد که از همان اواخر قرن 18، یعنی از زمانی که افکار عمومی خصیصه علمی پیدا کرد و مورد مطالعه علمی قرار گرفت، مفهوم فرهنگ و نقش آن در روابط بین‌الملل اهمیت یافته و امروز، پر رنگ از همیشه، در قالب مطالعات فرهنگی، به عنوان حوزه مطالعات مستقل خودنمایی کرده است.

 

در "مدل مطالعه روابط بینالملل و ارتباطات فرهنگی" دو رویکرد مطرح است؛ یکی با گرایش موضوعی، و دوم با وزن ارزشی مثبت و منفی (مدل ماتریکسی 2×2)؛ رویکرد نخست با گرایش موضوعی روابط بینالملل و مبحث فرهنگ؛ و رویکرد دوم، با دو وزن مثبت (همگرایی برای صلح و نوعدوستی) و منفی (حفظ سلطه)! این دو رویکرد در تعامل با یکدیگر قرار دارند! هدف اصلی از تدوین این مدل، ساده سازی مطالعات، و دسته بندی مجموعه مباحث در این زمینه، و ایجاد چشمانداز مطالعاتی مناسب است. بر این پایه، می‌توان در حد قابل قبولی (اما نه کاملن) مجموعه مباحث مطرح در حوزه روابط بین‌الملل و ارتباطات فرهنگی را بسته به گرایش موضوعی (روابط بینالملل) و وزن ارزشی (مثبت و منفی) دستهبندی کرد! برای نمونه، دو نوع سوگیری ارزشی، یکی توسل به ارتباطات فرهنگی به منظور حفظ صلح و امنیت، و نیز دستآویز فراردادن آن در قالب روند تحول از دیپلماسی (رسمی) به سمت دیپلماسی عموی، دیپلماسی فرهنگی، و سپس تبدیل آن به امپریالیسم فرهنگی و امپریالیسم رسانه ای، و تأثیرات آن بر هویت فرهنگی (تهاجم فرهنگی)، ره گیری کرد. 

 

این مدل به مرور، به کمک استادان و دانشجویان رشته مدیریت رسانه تکمیل و معرفی خواهد شد.

 

  

نگاه مثبت/خوشبینانه،

ارتباط براي همگرایی و رشد

نگاه منفي/ بدبینانه،
ارتباط براي حفظ سلطه

 

 

 

 

گرایش به گسترش روابط بين‌الملل براي دستیابی به هدفهای سیاسی و اقتصادی؛ حرکت در سطح

 -   نگاه آرمانگرا در روابط بین الملل باهدف گسترش نوعدوستی، امنیت و صلح جهانی.

- تأسیس یونسکو در راه همبستگي فكري و اخلاقي بشريت برای مانع شدن از وقوع جنگ جهاني.

- گسترش فناوری ارتباطات و تشویق به مبادله آزاد اطلاعات. توزیع متوازن اطلاعات و از ميان بردن نابرابري‌ها.

-  بهره گیری از دیپلماسی عمومی/ فرهنگی برای صلح! تبادل فرهنگی میان ملل

-   تأسيس سازمانهاي جهاني برای حفظ میراث فرهنگی بشر

- معرفی مفهوم جهان وطنی؛ از میان بردن مرزها؛ ترویج فرهنگ تحمل، پذیرش و بردباری

- نگاه سياسي به فرهنگ (براي حفظ قدرت)

- امپرياليسم فرهنگي با اهداف توسعه سياسي و اقتصادی

- گسترش تفکر جهانی شدن با با گرايش به ارزش هاي غربي، با هدف سلطه سیاسی و اقتصادی

- تهاجم فرهنگي و ادامه سلطه و استعمار نوين و نابرابریها!

- قدرت نرم، جنگ نرم، پروپاگاندا

- امپریالیسم رسانه ای با کنترل منابع خبری، برجسته سازی و دروازبانی خبر.

- اقتصاد سیاسی رسانه و خبرگزاریها، (دروازه بانی و برجسته سازی)!

- گسترش شبکه های ماهواره ای!

 

 

 

گرایش به گسترش فرهنگ باهدف حفظ ميراث فرهنگ بشري و تعميق معنا، ارزشها، و هویت اقوام و نژادها؛ حرکت در عمق

 

- توصیه به گسترش عادلانه دانش و هنر. 

- استفاده از ابزارهای فرهنگی برای ایجاد همبستگی میان ملل (هنر و ادبيات، فيلم، گسترش گردشگري و مبادله دانشجو)؛ دیپلماسی فرهنگی و همافزایی فرهنگی

-برگزاری نمایشگاه ها و جشنوارهای هنری، اهدای جوایز علمی و ادبی (مانند جایز صلح نوبل) و المپیک و المپیادها!

- کوشش براي شناخت فرهنگ‌هاي ديگر (... لتعارفوا...) و گسترش فرهنگ تحمل و بردباري.

 

- مباحث زبان، ایدئولوژی، و فرهنگ

- مطالعات فرهنگي (نقد ادبي)، افشاي سلطه و سركوبگري‌هاي فرهنگياز نگاه انسان‌شناختي به فرهنگ.

- نقد سلطه‌گري ایدئولوژیک براي غلبه بر هژمونی مسلط (بازخوانی دانش و قدرت).

- رويكرد مکتب فرانکفورت و رویکرد مطالعت فرهنگی بیرمنگام

- سواد رسانه ای؛ مفهوم خوانش مرجح و متضاد

- امپرياليسم رسانه ای؛ تهاجم فرهنگي (انتقال معنا، ارزش، و هویت)؛ تحول در بینش و معنای ارزش زندگی.

 


 

 

ارسال در تاريخ سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲ توسط محمدعلی حکیم‌آرا
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

پيج رنک

آرايش

طراحي سايت